دو دبیرستان در همسایگی هم وجود دارند. دبیرستان چیدوری، یک مدرسه پسرانه‌ی سطح پایین که به مدرسه‌ی احمق‌ها معروف است، و دبیرستان دخترانه کیکیو، یک مدرسه دخترانه برای دختران ثروتمند و نجیب. رینتارو تسوموگی، دانش آموز سال دوم در دبیرستان چیدوری که شخصیت آرام اما ظاهری خشن دارد، با کائوروکو واگوری، دختری که به عنوان مشتری ب...

انسان‌ها در هزاران راه زیرک‌اند، اما گو‌ها جوهره‌ی ناب آسمان و زمین‌اند. سه معبد در ناراستی غرق‌اند، و اهریمن از نو زاده می‌شود. روزگاران گذشته چون رؤیایی کهن محو گشته، و نامی آشنا در قالبی نو جان می‌گیرد. این است داستان مسافری در زمان که بارها و بارها تولدی دوباره می‌یابد. جهانی یگانه که در آن، گو‌ها پرورش می‌یابند...

سانی که توی فقر بزرگ شده بود، هیچوقت انتظار نداشت زندگی بهش روی خوش نشون بده. حتی فکرشم نمی‌کرد که طلسم کابوس انتخابش کنه و یکی از بیدارشده‌ها بشه - یه گروه خفن که قدرت‌های ماورایی داشتن. یهویی پرت شد داخل یه دنیای جادویی ویران شده و با هیولاهای وحشتناک و بیدارشده‌های دیگه رو در رو شد - تو یه نبرد مرگ و زندگی. از...

پارک هیونگ سوک یک فرد گوشه‌گیر و غیرجذاب است که در بدنی متفاوت از خواب بیدار می‌شود. هیونگ سوک که اکنون در قالب جدیدش قدبلند، خوش‌قیافه و جذاب‌تر از همیشه است، قصد دارد به هر چیزی که قبلاً نمی‌توانسته، دست یابد.

امپراطور جادو ژویی فان که میراث امپراطور باستانی رو بدست آورده بود مورد خیانت قرار میگیره و به دست شاگرد خودش کشته میشه. اون بعد از تناسخ، تمام قدرت خودش رو از دست داده و اسیر طلسم قلب شیطان شده و چاره ای نداره به جز اینکه به خدمت بانوی جوان خانواده لو در بیاد. اون چطور قراره با این طلسم روبرو بشه و با رسوندن خاندان لو...

“اوه نه، چه اتفاقی برای عضله هام افتاده؟!” مربی مشهور، یونگ‌جیک، یک روز صبح از خواب بیدار میشه و خودش رو در عصر چوسان و در بدن پسر دوم پادشاه سجونگ پیدا میکنه. مشتاقانه منتظر بود تا با شاه سجونگ ملاقات کنه اما هیجانش بعد دیدن پادشاه خوابید، پرسید” تو واقعا پادشاه سجونگ هستی؟” اون شخص اضافه وزن داشت و با گونه های سرخش ت...

لی هووانگ، دانش‌آموز دبیرستانی، توانایی‌ای دارد: هر وقت چشمانش را می‌بندد، وارد دنیای عجیب و غریبی از پرورش می‌شود. در آن دنیای عجیب، او توسط کسی که او را «استاد» می‌نامد، اسیر می‌شود و به یک داروی زنده تبدیل می‌شود - یک دیگ انسانی که هر لحظه می‌تواند به یک قرص تبدیل شود. با این حال، در دنیای واقعی، لی هووانگ یک بیمار...

من، که زمانی نویسنده بودم، به عنوان شروری چشم روباه از خواب بیدار شدم که هرگز درک نشد. خانواده‌ای سقوط کرده. زندگی‌ای که به خاطر انتقام از دست رفته. آینده‌ای که در تراژدی مهر و موم شده است. من همه چیز را از نو خواهم نوشت. پایان این شرور معکوس خواهد شد.

تئو راگنار، سی و یکمین پسر دوک بزرگ قدرتمند راگنار، بدون موهبت افسانه‌ای راگنار - نقصی مهلک در خانواده‌ای که قدرت حق است - به دنیا آمد. او و مادرش که به عنوان نقص راگنار شناخته می‌شدند، مورد خیانت قرار گرفتند و به دست کسانی که به آنها اعتماد داشتند، به طرز وحشیانه‌ای به پایان رسیدند. اما مرگ تنها آغاز بود. تئو که در...

انکرید رویای شوالیه شدن را در سر داشت، اما به زودی متوجه شد که بیهوده است. "آیا می خواهید با این سطح از مهارت با شمشیر زندگی کنید؟" برخی به او خندیدند. "فقط تسلیم شو." برخی این کار توصیه کردند. با وجود آن، رویای او ثابت ماند. کمتر می خوابید، بیشتر می دوید و سخت تر تمرین می کرد. یک روز با ضربه چاقو به گردنش فوت کرد....

دوکجا یه کارمند اداری معمولیه که تنها سرگرمیش خوندن رمان اینترنتی مورد علاقش، سه روش برای زنده ماندن در آخرالزمان، هست. اما زمانی که به طور ناگهانی اتفاق های داخل رمان تبدیل به واقعیت می شه، اون تنها کسیه که می دونه دنیا چه جوری تموم می شه. دوکجا از این دانش استفاده می کنه تا خط داستانی و دنیایی رو که می شناسه تغییر بد...

زندگی‌ای بدون هیچ استعدادی، که مدت‌ها در قعر رنج سپری شد و به مرگ ختم شد. آن اولین زندگی من بود - و آغاز یک قهقرا بی‌پایان.

دن ووسونگ، مردی که زمانی تنها با مشت‌هایش در موریم پرسه می‌زد، به طور ناگهانی به دست فرقه شیطانی به قتل رسید. سپس او خود را در بدن پسر ارشد یک گروه تاجر ثروتمند به نام اونا می‌یابد. "من به دنبال رهایی از بدهی یا کینه نیستم. بدهی‌ها باید بازپرداخت شوند. کینه‌ها باید تسویه شوند." اگرچه بدن جدید او فقط ثروت را ارائه می...

یک روز ناگهان پایان دنیا فرا رسید [موجود والامقام نمیتواند گوشه خانه رو ترک کند] برای بقای خانواده مبارزه کن!

تو این دنیای پر از بخار و ماشین‌آلات، کی میتونه یه کار خفن انجام بده؟ تو تاریکی و مه تاریخ، کی داشت پچ‌پچ می‌کرد؟ من از دنیای رازها بیدار شدم و چشمامو به روی دنیا باز کردم. تفنگ، توپ، کشتی جنگی، کشتی هوایی و ماشین‌های عجیب غریب. معجون، فال‌گیری، طلسم، مرد به دار آویخته و اشیاء مهر و موم شده… نورها درخشان بودن، ولی ر...