Nano Machine

داستان کیم گونگجا که تبدیل به شکارچی خودکشی کلاس SSS می شود، بارها و بارها به دست خود و دیگران می میرد تا به بزرگترین شکارچی زمین تبدیل شود و به قله صعود کند.

یک دانش آموز دبیرستانی به نام کانگ سون وو به تنهایی گروهی از نزول خور های غیرقانونی رو که به خونه‌ تش اومده بودند رو شکست میده. در بیمارستانی، که برای معالجه میره، توسط مردی مرموز دعوت میشه تا داخل یک تورنمنت مبارزه ای مشکوک با جایزه نقدی هنگفت شرکت کنه. این جایزه برای بقای خانواده ی او بسیار مهم. سان وو باید تو بخش م...

«قوی‌ترین نیست که زنده می‌ماند. کسی که زنده می‌ماند، قوی‌ترین است.» جین سووون پس از ترخیص از ارتش، کاری جز بازی کردن مثل یک بازنده انجام نداد. روزی، او به دنیای «بقای کلوید» دعوت شد، که شبیه بازی‌ای بود که از آن لذت می‌برد. در آن دنیا، استادان هنرهای رزمی، پادشاهانی از جهان‌های دیگر و قاتلان بدنام بودند... اینجا گ...

سن بیست سالگی، سئول مودوک، استاد شمشیرباز، ارباب قصر یخی دریای شمال شد. او که پس از مرگ معشوقش در ناامیدی غوطه ور می شود، متوجه می شود که با گل افسانه ای، "نیلوفر عشق"، معشوق متوفی او تناسخ یافته است. در جستجوی خود، او به دنیای دیگری فرود می آید

من، که زمانی نویسنده بودم، به عنوان شروری چشم روباه از خواب بیدار شدم که هرگز درک نشد. خانواده‌ای سقوط کرده. زندگی‌ای که به خاطر انتقام از دست رفته. آینده‌ای که در تراژدی مهر و موم شده است. من همه چیز را از نو خواهم نوشت. پایان این شرور معکوس خواهد شد.

من در یک رمان ویران شده تناسخ پیدا کردم و این نیز درست قبل از تبدیل شدن شخصیت مورد علاقه من به شخصیت شرور بود! اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، مسلم است که شخصیت مورد علاقه من تبدیل به شرور می شود و می میرد. من نمی توانم اجازه دهم شخصیت مورد علاقه ام بمیرد، بنابراین تمام تلاشم را برای محافظت از او انجام خواهم داد. اما...

تئو راگنار، سی و یکمین پسر دوک بزرگ قدرتمند راگنار، بدون موهبت افسانه‌ای راگنار - نقصی مهلک در خانواده‌ای که قدرت حق است - به دنیا آمد. او و مادرش که به عنوان نقص راگنار شناخته می‌شدند، مورد خیانت قرار گرفتند و به دست کسانی که به آنها اعتماد داشتند، به طرز وحشیانه‌ای به پایان رسیدند. اما مرگ تنها آغاز بود. تئو که در...

[تولد یک قهرمان] رمانیه بر اساس ماجراجویی‌‌های چویی هان. شخصیت اصلی، یه پسر دبیرستانی بود که تو یه بعد متفاوت از زمین تو سرزمینی پر قهرمانه تناسخ پیدا می‌کنه. من به عنوان آشغال خانواده کنت، که روستای چویی هان از املاک تحت اختیارشونه، وارد این این دنیا شدم. مشکل اینجاست که چویی هان بعد از اینکه روستاش نابود شد و تمام...

ایزد شمشیر از دنیای نابود شده جهان ویران شد، در کام مرگ و ناامیدی فرو رفت. و در میانه‌ی همه اینها، یک مرد تا پایان تلخ جنگید - خدای شمشیر، کارسلیان لو واندایان. اما سپس، گویی سرنوشت هدایتش کرده بود، دری به سوی جهانی دیگر باز شد. این بار... زمین بود - جهانی که هنوز فرو نپاشیده بود.

وجود زمین بار دیگر در معرض تهدید قرار گرفته است زیرا ایتاریم، ایزدان دیگر جهان‌ها، به دنبال پر کردن فضای خالی وجود مطلق هستند. سونگ جین‌وو چاره‌ای ندارد جز اینکه برو، پادشاه مورچه‌های سایه‌ای را بفرستد تا قدرت پسرش را بیدار کند و او را در سفری که زمانی طی کرده بود، آغاز کند.