A Regressor's Tale of Cultivation

می گویند دلیل اینکه بسیاری از افراد در زندگی قبلی خود جوان مرده اند به خاطر "ازدواج" بوده است. کسب و کار آدت که به عنوان سرپرست خانواده به جای پدر مرحومش وارد این تجارت شد، رونق زیادی دارد و تنها کاری که او باید انجام دهد این است که با این سرمایه گذاری موفق شود...

مینجون آرزو داشت دنیا به پایان برسد - تا اینکه این اتفاق افتاد. وقتی یک زامبی دم در خانه‌اش ظاهر می‌شود، این نوجوان مورد آزار و اذیت، تصمیم می‌گیرد برای بقا بجنگد. او با ینا، همکلاسی جسور اما جذابش، از شهر در حال فروپاشی فرار می‌کند. آنها که توسط افراد آلوده و دشمنان قدیمی و جدید تعقیب می‌شوند، متوجه می‌شوند که در دن...

روکان، که در دنیای واقعیت مجازی بازی «لرد» با لقب «پادشاه خشونت» به‌عنوان قدرتمندترین فرد حکومت می‌کرد، با صدور دستور ترور از سوی یک انجمن رقیب، همه‌چیز خود را از دست داد. با کمال شگفتی، وقتی چشمانش را دوباره گشود، خود را سه سال پیش‌تر یافت! «شما حرومزاده‌ها... منتظر باشین. همتونو می‌کشم!» این آغاز دا...

نبرد علیه یک نمسیس آرچ، پس از 300 سال از سر گرفته شد در سن 13 سالگی، نابغه جادوگر را با قهرمان در سفری شکست داد ، شر بزرگ معروف به "پرتگاه"، که به دنبال فرو بردن جهان در هرج و مرج بود. اما با شدت گرفتن نبرد، جان او را در خطر جدی قرار داد. روح رین با عبارت "من برمی گردم" وارد یک خواب اجباری شد، اما 300 سال بعد به عنوا...

شیطانی به اسم چئون یئون وون و تبدیل شدن این فرد به بهترین رزمی کار دنیا به کمک یک فناوری پیشرفته به اسم نانو ماشین که طی یک حادثه از  نسل آینده او در بدنش قرار گرفت حالا یک فناوری از چند قرن جلو تر در بدن چئون یئون وون قرار دارد چه اتفاقی برای او خواهد افتاد ...؟

یک روز، او در بازی طلوع قهرمان به عنوان دائود کمپبل، یک نجیب زاده ناتوان که در حومه شهر زندگی می کند، تناسخ یافت. او تصمیم می گیرد آرام زندگی کند و از توجه دیگران دوری کند. اما شخصیت های متفی عاشق اون میشوند و...

برای صدها سال، «آری» فرشته مرگ، که روح‌ها را به زندگی پس از مرگ راهنمایی می‌کرد،اما احساس تنهایی می‌کرد زیرا سر نداشت و کسی او را نمی‌شناخت. سپس، انسانی به نام «ووچول» که می‌توانست سر آری را ببیند، ظاهر شد و بهش پیشنهاد کمک کرد تا سر اونو پیدا کنه. ایا آری می تواند سرش را پیدا کند و تنهایی اش را کم کند؟ این یک درام عاش...

امپراتور فولاد هیونوک لی، آخرین ناجی بشریت، مرده است. جایی که او برای تغییر آینده به آن بازگشته است... ارتش؟!! چرا اینجا از بین این همه مکان؟! نمایش فولاد خوردن سرجوخه هیونوک لی با بزرگ شدن سریع او برای انتقام آغاز می‌شود!

من هرگز صاحب فرزند نمیشم! وقتی فهمیدم زندگی چیه که تازه عروس بودم و در شرف ازدواج بودم. من باید راه زندگی ام رو پیدا کنم!

«قوی‌ترین نیست که زنده می‌ماند. کسی که زنده می‌ماند، قوی‌ترین است.» جین سووون پس از ترخیص از ارتش، کاری جز بازی کردن مثل یک بازنده انجام نداد. روزی، او به دنیای «بقای کلوید» دعوت شد، که شبیه بازی‌ای بود که از آن لذت می‌برد. در آن دنیا، استادان هنرهای رزمی، پادشاهانی از جهان‌های دیگر و قاتلان بدنام بودند... اینجا گ...